کد مطلب:121997 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

شرح حالات سراسر سعادات جناب امام حسن مجتبی از گاه میلاد تا ه
بسم الله الرحمن الرحیم

چنین گوید بنده ی یزدان و چاكر سلطان محمد تقی لسان الملك مستوفی دیوان اعلی كه قبل از شروع در كتاب حسنین علیهماالسلام كه جلد پنجم است از كتاب دوم ناسخ التواریخ صواب نمود كه مكشوف بداریم كه شرح احوال ائمه دین علیهم السلام را نتوان بر نقل نگارش مورخین مقصور داشت بلكه واجب می كند كه اسناد حكایات بیشتر باحادیث صحیحه پیوسته شود لیكن اگر بخواهیم بنمائیم كه این حدیث صحیح است یا حسن و اگر نه موثق است یا مرسل و سلسله ی روات را یك یك بشماریم سخن بدراز كشد و از سیاقت ناسخ التواریخ بیرون افتد لاجرم روات را از پس پشت انداختم و بتكرار احادیث نپرداختم بلكه آن را كه بصواب نزدیكتر انگاشتم بنگاشتم.

از حضرت حسنین علیهماالسلام چون سائلی ذلیل خواهنده و پناهنده ام كه از اضاءت فیوضات و فروغ افادات این بنده بی بضاعت را بی بهره نگذارند تا این مجلد پنجم را از كتاب دوم چنان كه رضای خالق آسمان و زمین و موافق شریعت سید المرسلین است بانجام رسانم و از شناعت جماعت حسود و شماتت مردم عنود محفوظ باشم.

همانا در كتاب رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال دوم هجری از ولادت امام حسن علیه السلام یاد كردیم وعده نهادیم كه در جای خود بشرح خواهیم نگاشت خداوند جلیل این بنده ذلیل را زنده گذاشت تا كتاب خاتم انبیا و كتاب خلفا و كتاب اصحاب



[ صفحه 119]



رسول و كتاب امثله عرب و كتاب امیرالمؤمنین علیه السلام و كتاب بتول عذرا فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بنهایت شد و كتاب امام حسن علیه السلام را نوبت بدایت رسید این هنگام وقت آمد كه بوعده وفا كنم.

و چون احادیثی كه در ولادت حسنین علیهماالسلام وارد شده و روایاتی كه رسول خدای در فضیلت ایشان و محبت خود بایشان مذكور ساخته هر دو آن را نور واحد دانسته و توأمان آورده من بنده نیز روا نداشتم كه در ذكر احوال حسنین هر حدیثی را لختی بنگارم و لختی بگذارم لاجرم ذكر ولادت و فضیلت ایشان را با هم آوردم و توأم نگاشتم الا آن كه هر حدیثی مخصوصا منسوب بسیدالشهدا علیه السلام بود دست بازداشتم تا انشاء الله در جای خود بنگارم، اكنون بر سر داستان رویم.